امسال عید فطر، عید دیگریست. کاش زودتر ماه دیده شود که ماه را ببینم. سحر که خواب مانده بودم و 0640 صبح بیدار شدم تقریباً مطمئن بودم که او هم خواب مانده، خواستم زنگ بزنم و بیدارش کنم، اما قرار بود وارد دوره دوری شویم. نمیدانستم چه کاری درست است؛ اینکه بگذارم خواب بماند و به قرار پایبند باشم یا دوباره و چندباره زیر قرار بزنم و بهش زنگ بزنم که بیدار شود. لحظات آزاردهندهای بود تصمیمگیری در این مورد، تا لباس بپوشم و بروم انگشت بزنم بارها تصمیم گرفتم زنگ و اولین روز دوری؛ آخرین شب آرامش
آزمون شرکت نفت بهران
بزنم ,زنگ ,خواب ,بیدار ,عید ,آزاردهندهای ,زنگ بزنم ,بزنم و ,قرار بزنم ,زیر قرار ,چندباره زیر
درباره این سایت